جدول جو
جدول جو

معنی حسین سنجی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین سنجی
(حُ سَ نِ سَ)
ابن شعیب مروزی شافعی مکنی به ابوعلی فقیه. او ’التلخیص’ ابوعباس بن قاص را شرح کرده و در پیرامون 430 هجری قمری / 1039 میلادی درگذشته است. وی مؤلفات دیگری نیز دارد. (معجم المؤلفین از عیون التواریخ ابن شاکر ج 13 ص 183) (وفیات الاعیان ابن خلکان) (البدایه ابن کثیر) (کشف الظنون) و در هدیه العارفین ج 1 ص 309 مرگش در سال 433 هجری قمری یاد شده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سخن سنجی
تصویر سخن سنجی
سخن سنج بودن، سنجیدن سخن
فرهنگ فارسی عمید
(حُ سَ نِ سَ جَ)
ابن ابراهیم غواص متصوری. او راست: عیون التفاسیر بحذف التکاریر. (هدیه العارفین ج 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ سِ)
از شاعران فارسی زبان بنارس هند بود. شعر او در صبح گلشن بنقل از نشتر عشق آمده است. (ذریعه ج 9 ص 243)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَ)
ابن محمد بن اسعدحنفی فقیه ساکن حلب و مکه بود. او راست: شرح بر جامع صغیر محمد بن حسن شیبانی و ’الواقعات’. وی نزدیک 580 هجری قمری 1184/ میلادی درگذشت. (معجم المؤلفین از جواهر المضیئه) (کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 313)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ بُ نَ)
معروف به حسین افندی رئیس الکتاب روم و درگذشتۀ 1054 هجری قمری او راست: بدایع الوقایع’ در تاریخ عثمانی به ترکی. (هدیه العارفین ج 1 ص 322)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ بَ)
دهی است از دهستان چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 4هزارگزی شمال خاوری الیگودرز کنار راه مالرو حسین آباد به شفیعآباد. ناحیه ای است واقع در جلگه. معتدل. دارای 197 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات، چغندر، پنبه. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِهَِ)
کلب حسین خان بن کلب علیخان. پس از 1281 هجری قمری درگذشت. دیوان شعر فارسی و تذکرۀ شاعران به نام ’شوکت نادری’ دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 329)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
شاعر معاصر سام میرزا صفوی و متوفی در دامغان 941 هجری قمری (ذریعه ج 9 ص 497)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ سُ)
ابن علی بن عبدالکافی بن علی بن یوسف مکنی به ابوالطیب و ملقب به جمال الدین رجال شناس. وی در قاهره 722 هجری قمری 1322/ میلادی متولد و در دمشق در رمضان 755 هجری قمری / 1354 میلادی درگذشت. مدرس و نایب قاضی دمشق بود و کتابی در کسانی که ’حسین بن علی’نام دارند تألیف کرده است. (معجم المؤلفین از دررالکامنه ج 2 ص 61) (حسن المحاضره ج 1 ص 248) (کشف الظنون) (دائره المعارف اسلام) (هدیه العارفین ج 1 ص 314)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَنِ سَ)
ابن عبیدالله سعد مکنی به ابوعبدالله سعدی شیعی امامی. او راست: اکمال الاسلام. بناء الاسلام. حرمه الاسلام. دعائم الاسلام. سهام الاسلام. فضل الاسلام. نوادرالاسلام. الایمان، دعائم الایمان، حقیقه الایمان، حلاوه الایمان، شعب الایمان، طعم الایمان، فضل الایمان، نفس الایمان، نوادر الایمان، و جز آنها. (هدیه العارفین ج 1 ص 332) (فهرست اعلام ذریعه) (نامۀ دانشوران ج 2 ص 633)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ سَ لَ)
ابن علی بن عبدالله بن محمد رهاوی سلمی منسوب به یکی از قراء دمشق. کتابی در قرائت داشت و در دمشق در رمضان 414 هجری قمری / 1023 م. درگذشت. (معجم المؤلفین از ابن الجزری ج 1 ص 245)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ سَهَْ)
تبریزی خطاطشاعر. پس از حملۀ عثمانیان از تبریز به کاشان آمد و دوازده سال سکونت گزید و به هند رفت و 1003 هجری قمری در آنجا درگذشت. (ذریعه ج 9 ص 479) (خط و خطاطان)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ کَ)
دهی است از دهستان ورگهان بخش هوراند شهرستان اهر. واقع در 29500گزی جنوب خاوری هوراند و 16هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر. ناحیه ای است کوهستانی معتدل. دارای 66 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از رود خانه کجرود و چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مُ نَجْ جِ)
ابن جعفر موسوی بغدادی. متولد 1249 هجری قمری او راست: روضهالاخبار در جغرافیا. (ذریعه ج 11 ص 286)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نَ جَ)
فقیه. متوفی پیرامن 1300 هجری قمری 1883/ میلادی او راست: رساله در عموم و خصوص در اصول. (معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 27 ص 351)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَ سَ)
ابن خضر بن یوسف فقیه حنفی قاضی. متوفی در بخارا 425 هجری قمری او راست: ’فتاوی’. (معجم المؤلفین از کشف الظنون). و در هدیه العارفین ج 1 ص 309 نام او حسن وکنیتش ابوعلی و مرگش در 428 هجری قمری یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ حُ)
ابن محمد کمور، ریاضی دان و داستان سرا بود. در قاهره مدرس مدرسه هندسه بود وتألیفاتی در ریاضی داشت و در 1303 هجری قمری درگذشت. (معجم المطبوعات) (اعلام زرکلی) (معجم المؤلفین)
ابن محمد بن عبدالله علوی حسنی مکنی به ابوعلی. کتابی در ترجمه احوال پدرش سلطان محمد دارد. و به سال 1213 هجری قمری / 1798 میلادی درگذشت. (معجم المؤلفین از دلیل مؤرخ المغرب)
ابن خلیل الکریدی حنفی مدرس. در قندیه به سال 1218 هجری قمری درگذشت. او راست: حاشیۀ سراجیه و ’اشراط الساعه’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا
(سُ خَ سَ)
عمل سخن سنج. سخن فهمی. ادیبی. سخن شناسی:
هر که میزان سخن سنجی داند کردن
بجزاز راستی مدحش شاهین نکند.
سوزنی.
بر من آن شد که در سخن سنجی
ده دهی زر دهم نه ده پنجی.
نظامی.
، فن اطلاع بر رموز سخن. نقدالشعر
لغت نامه دهخدا
تصویری از سخن سنجی
تصویر سخن سنجی
سخن فهمی، ادیبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخن سنجی
تصویر سخن سنجی
انتقاد
فرهنگ واژه فارسی سره